و…) این واژهها صفتهای مرکزی شما خواهند بود. بر اساس نظریه آلپورت هر یک از ما صفتهای مرکزی متعددی داریم که به سادگی توسط دیگران شناسایی میشوند. در الگوی آلپورت به غیر از موارد یاد شده صفتهای دیگری نیز وجود دارند که صفتهای ثانوی نامیده میشوند. صفتهای ثانوی نسبت به صفتهای اصلی یا مرکزی از پایداری و کلیت کمتری برخوردارند. علاقه به گردش در هوای آزاد و لذت بردن از فیلمهای خارجی از جمله موارد صفتهای ثانویه هستند(هافمن و همکاران، 1997).
7ـ2ـ2 نظریه ریموند کتل :
کتل روشهای تحلیل چند متغیری و تحلیل عاملی را در مطالعه شخصیت ارائه نمود. این روشها، روشهای آماری است که به طور هم زمان روابط بین چندین متغیر و عامل را بررسی میکند. کتل با بررسی عینی سوابق زندگی فرد و با بهره گرفتن از مصاحبه شخصی و اطلاعات پرسشنامهای، صفات گوناگونی را شرح داد که نمایانگر واحدهای اساسی شخصیت هستند. صفات هم زمینه زیستی دارند و هم تحت تأثیر محیط و یادگیری هستند. صفات زیستی عبارتند از : جنس، اجتماعی بودن، پرخاشگری و محافظت از والدین. صفات آموخته شده محیطی شامل عقاید فرهنگی نظیر کار، مذهب، صمیمیت، عشقورزی و هویت است(کاپلان و سادوک، 2003). کتل صفت را یک “ساختار روانی” میداند که از مشاهدهی رفتار خاص انسان استنباط میشود و مسئول نظم و تداوم این رفتار است. محور اصلی نظریهی او تمایزی است که بین دو نوع صفات قایل میشود. صفات صوری هستند به صورت عوامل و پدیدههای زیربنایی شخصیت فعالیت میکنند و از صفات صوری میتوان به آنها پیبرد. صفات عمقی را تنها با روش تحلیل عوامل میتوان شناخت. کتل به صفات عمقی اهمیت بیشتری میدهد، زیرا آنها را اساس و اصل ساختمان شخصیت میداند. او معتقد است که صفات صوری در اثر ارتباط صفات عمقی با یکدیگر حاصل میشوند و نسبت به صفات عمقی پدیدههای بی ثباتتری هستند. هر صفت عمقی مشخص و واحد، ممکن است محصول عوامل ارثی یا محیطی، یا پیوند آنها باشد در حالی که صفات صوری نتیجهی درآمیختن این عوامل هستند. کتل صفات عمقی را به دو دسته تقسیم میکند: یکی آنها که عوامل ارثی یا ساختمان جسمی را شامل میشود و صفات بدنی نام دارد و دیگری آنهایی که ناشی از عوامل محیطی هستند و به آنها صفات شکل گرفته از محیط میگویند. صفات را بر این اساس که خود را به چه صورتی نشان میدهند نیز می توان به چند دسته تقسیم کرد. به صفاتی که فرد را به سوی هدفی به حرکت در میآورند، صفات پویا میگویند. به صفاتی که استعداد، قابلیت و توانای فرد را برای رسیدن به هدفی نشان میدهند، صفات توانشی گفته میشود و بالأخره صفاتی که مربوط به ساختمان جسمانی میشوند و خصوصیاتی مانند انرژی، واکنش عاطفی یا سرعت عکس العمل را نشان میدهند، صفات خلقی نام دارند(شاملو، 1382).
8ـ2ـ2 نظریه هانس آیزنک :
به عقیده آیزنک “شخصیت به مقدار زیاد توسط ژنهای فرد تعیین میشود”. در نظریه آیزنک این که چگونه وراثت به شخصیت مرتبط میشود، تا اندازهای از طریق شرطیسازی است. آیزنک میگوید: برخی افراد را راحتتر از دیگران میتوان شرطی کرد و این به علت تفاوتهای موجود در عملکرد فیزیولوزیکی آنهاست. این تنوع در قابلیت شرطیشدن بر صفات شخصیتی که افراد از طریق فرایندهای شرطیسازی کسب میکنند، تأثیر میگذارد(ویتن، 2002). از سوی دیگر، آیزنک دریافت که اکثر شخصیتها را میتوان بر حسب دو بعد درونگرایی ـ برونگرایی و استواری ـ نااستواری توصیف کرد. آیزنک از همان زمان بعد سومی را نیز به نام بهنجاری ـ روان پریشیگرایی پیشنهاد کرده بود که به اعتقاد وی با دو بعد اول در تعامل است. شخصیتی که نمرهی بالایی در روان پریشیگرایی میگیرد رفتاری خصمانه، خود متمرکز بین و ضد اجتماعی دارد و به طور کلی از نظر دیگران عجیب و غریب تلقی میشود(هافمن و همکاران، 1997).
9ـ2ـ2 مدل پنج عاملی صفات شخصیت :
پل کوستا و رابرت مک کری(1995ـ1992ـ1985) نیز از تحلیل عاملی برای دستیابی به نظریه صفت جدید ـ نظریه پنج عاملی ـ استفاده کردند(هافمن و همکاران، 1997). آنها معتقدند که اغلب جنبههای شخصیت از پنج صفت عمده ناشی شدهاند: روان رنجورخویی، برونگرایی، گشودگی به تجربه، خوشایندی(مطبوع بودن) و وظیفه شناسی(ویتن، 2002).
این پنج بعد عمدهی شخصیت که اغلب پنج عامل عمده نامیده میشوند در زیر توصیف شدهاند:
گشودگی نسبت به تجربه: افرادی که در این عامل در سطح بالایی قرار میگیرند خیال پرداز، کنجکاو و گشوده نسبت به افکار تازه و علاقهمند به امور فرهنگی هستند. در مقابل افرادی که نمرههای پایین کسب میکنند نسبتگرا، واقع بین، دارای علایق محدود و غیرهنرمندانه هستند.
مسئولیتپذیری یا وظیفه شناسی: این عامل از یک سو با صفتهایی مانند مسئولیت، خویشتندار، منظم و موفق و از سوی دیگر با صفتهایی مانند غیر مسئول، بیتوجه، تکانشی، تنبل و غیر قابل اعتماد در ارتباط است.
برونگرایی: این عامل از یک سو بین افرادی که اجتماعی، خونگرم، پر حرف، خوشگذران و عاطفی هستند و از سوی دیگر افراد درونگرایی که گوشهگیر، آرام، منفعل و خوددار هستند فرق میگذارد.
توافقپذیری یا مطبوع بودن: افرادی که در این عامل در سطح بالایی قرار میگیرند خوشطینت، گرم، نجیب، دارای حس همکاری، خوشبین و خیرخواه هستند در حالی که افرادی که در این عامل نمرههای پایینی میگیرند تحریکپذیر، اهل بحث و جدل، بیرحم، بدگمان، فاقد حس همکاری و کینهجو هستند(ویتن، 2002).
اینجا فقط تکه های از پایان نامه به صورت رندم (تصادفی) درج می شود که هنگام انتقال از فایل ورد ممکن است باعث به هم ریختگی شود و یا عکس ها ، نمودار ها و جداول درج نشوند.
برای دانلود متن کامل پایان نامه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه ، پروپوزال ،سمینار مقطع کارشناسی ، ارشد و دکتری در موضوعات مختلف با فرمت ورد می توانید به سایت 77u.ir مراجعه نمایید
رشته روانشناسی و علوم تربیتی همه موضوعات و گرایش ها :روانشناسی بالینی ، تربیتی ، صنعتی سازمانی ،آموزش و پرورش، کودکاناستثنائی،روانسنجی، تکنولوژی آموزشی ، مدیریت آموزشی ، برنامه ریزی درسی ، زیست روانشناسی ، روانشناسی رشد
در این سایت مجموعه بسیار بزرگی از مقالات و پایان نامه ها با منابع و ماخذ کامل درج شده که قسمتی از آنها به صورت رایگان و بقیه برای فروش و دانلود درج شده اند
روان رنجورخویی: افرادی که در سطح بالای روان رنجورخویی قرار میگیرند از نظر هیجانی نااستوار و مستعد ناامنی، اضطراب، احساس گناه، نگرانی و نوسان خلق هستند و افرادی که در انتهای دیگر این عامل قرار میگیرند از نظر هیجانی استوار، آرام، یکنواخت، آسانگیر و آسوده هستند(هافمن و همکاران، 1997).
مک کری و کوستا مانند کتل معتقدند که شخصیت را میتوان با ارزیابی صفاتی که آنها مشخص کردهاند به نحو شایستهای توصیف کرد. سایر پژوهشگران در تحقیقات متعدد از ادعای آنها حمایت کردهاند و مدل پنج عاملی در روانشناسی امروزی نظریهی شخصیت مهمی شده است و البته با این حال تعدادی از نظریه پردازان نیز از این مدل انتقاد کردهاند(ویتن، 2002).
3ـ2 پیـشینه پژوهـش
کبرا هیکل(1388) در پژوهشی با عنوان رابطه بین ویژگیهای شخصیتی و حمایت اجتماع با رضایت شغلی معلمان به این نتایج دست یافت که از لحاظ مؤلفههای وجدانی بودن، برونگرایی و توافق و حمایت اجتماعی با رضایت شغلی ارتباط معناداری وجود دارد اما از لحاظ مؤلفههای رواننژندی و بازبودن با رضایت شغلی ارتباط معناداری وجود ندارد. همچنین تجزیه و تحلیل دادهها با بهره گرفتن از روش رگرسیون چند متغیری نشان داد که بین برونگرایی، وجدانی بودن، توافق و حمایت اجتماعی با رضایت شغلی معلمان زن شهر اهواز رابطه چندگانه وجود دارد.
با توجه به تحقیقی که صادقیان و جلالی(1387) با عنوان بررسی مقایسهای ویژگیهای شخصیتی خلبانان، پزشکان و معلمان انجام دادند، بر این اساس، در بین خلبانان میزان برافراشتگی مقیاسهای دروغ پردازی ( L )، هیستری ( HY) از سایر مقیاسها بیشتر بود، ضمن این که برافراشتگی این مقیاسها در بین خلبانان بالاتر از دیگر گروههای شغلی است. میزان برافراشتگی مقیاس اصلاح ( K ) در بین پزشکان از سایر مقیاسها بیشتر بود که برافراشتگی این مقیاس در بین پزشکان بالاتر از دیگر گروههای شغلی است و معلمان نیز در مقیاسهای افسردگی D ) (، انحراف جامعه ستیزی ( Pd )، ضعف روانی ( Pt )، پارانویا ( Pa ) برافراشتگی نشان دادند.
محمدی(1387) در پژوهش خود با عنوان بررسی و مقایسه بین فرهنگی دو کشور ایران و هند از نظر ویژگیهای شخصیتی و رابطه آن با خشنودی شغلی دبیران دبیرستانهای شهر تهران(ایران) و پونا(هندوستان) نتیجه گرفتند که در بین دبیران ایرانی و هندی از لحاظ ویژگی شخصیتی و متغیرهای شغلی تفاوت معنا داری وجود دارد.
شیروانی(1386) در پژوهشی با عنوان رابطهی بین ویژگیهای شخصیتی و سبکهای تفکر با رضایت زناشویی، به این نتایج دست یافت که بین پنج ویژگی شخصیت و رضایت زناشویی دبیران رابطهی معنادار و مثبت وجود دارد و از سوی دیگر، تفاوت معناداری در رضایت زناشویی دبیران زن و مرد یافت نشد.
شیرزاد(1386) در پژوهشی با عنوان بررسی و مقایسهی پنج عامل شخصیتی نئو و رضایت زناشویی در معلمان متأهل مقاطع تحصیلی ابتدایی، راهنمایی و متوسطه به نتایجی دست یافت که برخی از آنها در زیر آورده شده:
ـ بین معلمان متأهل زن و مرد در سه مقطع ابتدایی، راهنمایی و متوسطه از لحاظ مؤلفههای شخصیتی (روان نژندگرایی، برونگرایی و باز بودن) تفاوت وجود ندارد اما از لحاظ مؤلفههای شخصیتی(توافق پذیری و وجدانی بودن) بین آنها تفاوت وجود دارد. . ـ بین معلمان متأهل زن در سه مقطع ابتدایی، راهنمایی و متوسطه از لحاظ مؤلفههای شخصیتی رواننژندگرایی، بازبودن، توافق پذیری و وجدانی بودن تفاوت وجود ندارد اما از لحاظ مؤلفه شخصیتی برونگرایی بین آنها تفاوت معنی دار وجود دارد.
ـ بین معلمان متأهل مرد در سه مقطع ابتدایی، راهنمایی و متوسطه از لحاظ مؤلفههای شخصیتی رواننژندگرایی، برونگرایی، بازبودن و وجدانی بودن تفاوت وجود دارد اما از لحاظ مؤلفه شخصیتی توافقپذیری بین آنها تفاوت وجود ندارد.
شکرکن و همکاران(1386) در پژوهشی روابط ساده و چندگانه بین ویژگیهای پنجگانه بزرگ شخصیتی با تعهد حرفهای در پرستاران برخی بیمارستانهای دولتی شهر اهواز را مورد بررسی قرار دادند، نتایج این پژوهش نشان داد که بین ویژگیهای شخصیتی عصبیت با تعهد حرفهای رابطه منفی معنادار وجود دارد و بین عامل برونگرایی، بازبودن، توافق و وجدانی بودن رابطه مثبت معنادار وجود دارد.
جهانگیر(1386) در تحقیقی که روی پرستاران بیمارستانهای وابسته به علوم پزشکی شهید بهشتی انجام داد گزارش داد که عوامل فردی نبایستی ملاک گزینش پرستاران متعهد قرار گیرد و لازم است مدیران پرستاری بعد از استخدام کارکنان در جهت ایجاد تعهد در آنها تلاش نمایند. مدیران پرستاری میتوانند با افزایش تعهد عاطفی و تکلیفی در پرستاران میزان عملکرد آنها را افزایش دهند. بدین منظور مدیران لازم است با ایجاد رضایت از حقوق و مزایا و فراهم آوردن شرایط مناسب شغلی میزان نارضایتی کارکنان را کاهش داده و با تشویق مناسب میزان رضایت شغلی کارکنان را افزایش دهند.
سالارزاده(1385) در تحقیقی روی معلمان ابتدایی شهر تبریز به این نتیجه رسید که رابطه معناداری بین برونگرایی، وجدانی بودن، عزت نفس بالا و رضایت از شغل وجود دارد. . میرزامحمدی(1385) در تحقیقی که در منطقه پنج آموزش و پرورش تهران اجرا نمود نشان داد که بین برونگرایی، سلسله مراتب مازلو، وجدانی بودن و میزان رضایت شغلی رابطه معناداری وجود دارد اما بین جنسیت و تحصیلات یا میزان آموزش با رضایت شغلی آنان رابطه وجود ندارد.
نتایج تحقیق ادیب حاج باقری و دیانتی(1384) نشان داد که نزدیک به نیمی از دانشجویان پرستاری به لحاظ بارزترین خصوصیات شخصیتی لازم برای حرفه پرستاری سازگاری نداشتند.
نوربخش(1384) در تحقیقی بر روی معلمان تربیت بدنی در شهر اهواز نتیجه گرفت که سه عامل پاداش، وجدانی بودن و برونگرایی بهترین پیش بینی کننده رضایت شغلی معلمان تربیت بدنی است. رسولیان، الهی و افخم ابراهیمی(1383) در تحقیقی با عنوان ارتباط فرسودگی شغلی با ویژگیهای شخصیتی در پرستاران به این نتیجه رسیدند که میزان فرسودگی شغلی افزون بر ارتباط با متغیرهای شغلی و جمعیت شناختی، در گروههای شخصیتی مختلف نیز متفاوت است.
نتایج پژوهش حجازی(1381) به ارتباط آماری معنادار میان ویژگیهای شخصیتی و عملکرد شغلی اشاره دارد.
همچنین خسروی(1380) در پژوهشی با عنوان تناسب شخصیت و شغل اطلاعرسانی در بین 32 کارشناس کاوش اطلاعات و 8 سرپرست کتابخانه، به این نتیجه رسید که بین ویژگیهای شخصیتی و شغل اطلاع رسانی رابطه وجود دارد. فروغی(1375) در پژوهشی به بررسی ارتباط بین ریختهای شخصیتی با میزان رضایت پرستاران در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه خرمآباد پرداخت. نتایج این پژوهش نشان داد بین ویژگیهای شخصیتی برونگرایی، بیثباتی هیجانی و گرایش به روان گسسته خویی با رضایت شغلی رابطه وجود دارد.
نتایج پژوهش سمیعی(1375) نشان داد که بین بعضی خصوصیات شخصی و ویژگیهای شغلی با تعهد سازمانی رابطه معناداری وجود دارد.
فامیل رشتی(1372) در تحقیقی با عنوان بررسی رابطه بین نگرش دانشجو ـ معلمان نسبت به شغل معلمی با ویژگیهای شخصیتی آنها در مراکز تربیت معلم دخترانه و پسرانه شهرستان همدان به این نتایج دست یافتند که 32 درصد از دانشجو ـ معلمان نسبت به معلمی دارای نگرش مثبت و 21 درصد دارای نگرش منفی و 47 درصد بیتفاوت هستند و دانشجو ـ معلمانی که دارای نگرش مثبت نسبت به شغل معلمی هستند از نظر ویژگیهای شخصیتی افرادی مصمم، با احساس مسئولیت، دارای دقت عمل، گروهگرا، سرشار از هیجان، با اعتماد، سازش پذیر، با اراده و پایدار در خلق و خو نشان داده میشوند. همچنین دانشجو ـ معلمان دختر نسبت به شغل معلمی نگرش مثبتتری دارند و از سویی دختران بیش از پسران گرایش به گسیختهخویی(کناره گیری و خونسردی و…) و حساسیتهای هیجانی(خیال پردازی، شکیبایی و وابستگی) دارند و پسران برونگرا تر از دختران با گرایش بیشتر در توانایی مهار کردن هیجانها و رازداری هستند.
مونت ، آلیس و جانسون (2006) در تحقیقی با عنوان بررسی رابطه بین ویژگیهای شخصیتی و رفتارهای شغلی ضد تولید دریافتند که توافق رابطه مستقیم با رفتارهای ضد تولید میان فردی داشت. وجدانی بودن رابطه مستقیمی با رفتارهای شغلی ضد تولید سازمانی داشت و رضایت شغلی رابطه مستقیمی هم با رفتارهای شغلی ضد تولید میان فردی و هم با رفتارهای شغلی ضد تولید سازمانی داشت. در مجموع نتایج نشان میدهد که ویژگیهای شخصیتی به طور مجزا رفتارهای ضد تولید را پیشبینی میکنند و این نگرشهای کارکنان در مورد شغلشان است که به نوبه خود ارتباطات شخصیت ـ رفتار را تبیین میکند.
چوجن (2005) در پژوهش خود با عنوان بررسی رابطهی خصوصیات شخصیتی و رضایت شغلی به پژوهشهای فراوانی اشاره میکند، از جمله اینکه: از چندین ابزار گوناگون برای اندازهگیری رضایت شغلی بزرگسالانی که در مشاغل مختلف مشغول به کار بودند، استفاده کردند و نتیجه گرفتند که پنج بعد بزرگ شخصیت به گونهای معنادار قادر به پیشبینی رضایت شغلی است.
در بررسیهای گوترز و همکاران(2005)، گودوین و گاتلیب (2004)، هایس و جوزف (2003) بر ضرورت توجه به نقش ویژگیهای شخصیت به ویژه روانرنجورخویی و برونگرایی در بررسی تفاوتهای جنسیتی در تجربه هیجانات مثبت و منفی تأکید شده است.
ثرسن، برادلی، بلیس و ثرسن (2004)در پژوهشی با عنوان پنج ویژگی بزرگ شخصیتی و خط سیرهای رشد عملکرد شغلی فردی در تداوم و مراحل انتقالی شغل دریافتند که در نمونه، تداوم ویژگی وجدانی بودن و برونگرایی به طور مثبت با تفاوتهای بین فردی در جمع فروشها رابطه داشت در حالی که فقط وجدانی بودن، رشد عملکرد را پیشبینی میکرد. در نمونه انتقالی، توافق و باز بودن تجربه تفاوتهای کلی عملکرد و روندهای عملکرد را پیشبینی میکرد.
هونگ ، چاوو و جاو (2004) در پژوهشی با عنوان تفاوت نگرش کاری پرستاران قبل و بعد از ادغام بیمارستان؛ سن، شخصیت، نگرش کاری کارمندان، زندگی زناشویی، تحصیلات، مقام کاری و ارتباط کاری در محیط را روی رضایت شغلی موثر یافتند و به ارتباط قوی پیشرفت شغلی و رضایت شغلی بر اساس پژوهش خود دست یافتند.
جانسون (2003)